فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Anesthetize

ənˈiːsθətaɪz ənˈiːsθətaɪz ənˈiːsθətaɪz

گذشته‌ی ساده:

anesthetized

شکل سوم:

anesthetized

سوم‌شخص مفرد:

anesthetizes

وجه وصفی حال:

anesthetizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

بی‌هوش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Before the operation, the patient was anesthetized.

پیش از عمل جراحی بیمار را بی‌هوش کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anesthetize

  1. verb administer an anesthetic drug to
    Synonyms:
    anaesthetize anesthetise put out put-under anaesthetise
    Antonyms:
    bring to

ارجاع به لغت anesthetize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anesthetize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anesthetize

لغات نزدیک anesthetize

پیشنهاد بهبود معانی