با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Commove

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
تکان دادن، مضطرب ساختن، به هیجان آوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commove

  1. verb Cause to be agitated, excited, or roused
    Synonyms: agitate, rouse, turn on, charge, excite, charge-up
  2. verb Change the arrangement or position of
    Synonyms: agitate, vex, disturb, shake up, stir-up, raise-up

ارجاع به لغت commove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commove

لغات نزدیک commove

پیشنهاد بهبود معانی