آخرین به‌روزرسانی:

Proselyte

ˈprɒsəlaɪt ˈprɒsəlaɪt

معنی

noun adverb

جدید‌الایمان، کسی که تازه به دینی واردشود، نوآموز مذهبی، عضو تازه حزب، به دین تازه‌ای وارد کردن، تبلیغ کردن، تبلیغ شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proselyte

  1. noun
    Synonyms:
    recruit disciple convert neophyte conscript

ارجاع به لغت proselyte

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proselyte» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proselyte

لغات نزدیک proselyte

پیشنهاد بهبود معانی