گذشتهی ساده:
conscriptedشکل سوم:
conscriptedسومشخص مفرد:
conscriptsوجه وصفی حال:
conscriptingشکل جمع:
conscriptsسرباز وظیفه، مشمول نظام کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was conscripted into the army.
او را به خدمت نظام بردند.
Conscripts were trained in this military base.
سربازان وظیفه را در این پایگاه نظامی آموزش میدادند.
In some countries, military conscription has been abolished.
در برخی کشورها خدمت اجباری در ارتش ملغی شده است.
ارتش متشکل از سربازان وظیفه (در مقابل ارتش متشکل از سربازان داوطلب و حرفهای: volunteer army)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conscript» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conscript