فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Iron Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • phrasal verb
    (با اتو) صاف کردن، چروک‌گیری کردن
  • phrasal verb
    برطرف کردن، رفع کردن
    • - We finally ironed out our differences.
    • - بالأخره اختلافات خود را برطرف کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد iron out

  1. verb reconcile a situation
    Synonyms: agree, arbitrate, clear up, compromise, eliminate, eradicate, erase, expedite, get rid of, harmonize, negotiate, put right, reach agreement, resolve, settle, settle differences, simplify, smooth over, sort out, straighten out, unravel
    Antonyms: make worse, mess up

ارجاع به لغت iron out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iron out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/iron-out

لغات نزدیک iron out

پیشنهاد بهبود معانی