فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Iron Out

معنی‌ها و نمونه‌جمله

phrasal verb

(با اتو) صاف کردن، چروک‌گیری کردن

phrasal verb

برطرف کردن، رفع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

We finally ironed out our differences.

بالأخره اختلافات خود را برطرف کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد iron out

  1. verb reconcile a situation
    Synonyms:
    resolve settle agree compromise harmonize negotiate sort out straighten out put right clear up reach agreement expedite simplify smooth over arbitrate eliminate get rid of erase eradicate unravel
    Antonyms:
    make worse mess up

ارجاع به لغت iron out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iron out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iron-out

لغات نزدیک iron out

پیشنهاد بهبود معانی