آخرین به‌روزرسانی:

Glossy

ˈɡlɒːsi / / ˈɡlɑːsi ˈɡlɒsi

شکل جمع:

glossies

صفت تفضیلی:

glossier

صفت عالی:

glossiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

جلادار، براق، صیقلی، صاف، خوش‌نما

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the glossy surface of the table

سطح براق (رنگ و روغن‌خورده) میز

That man's glossy words seduced Zaynab.

حرف‌های چرب‌و‌نرم آن مرد زینب را فریب داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glossy

  1. adjective shiny
    Synonyms:
    bright smooth polished gleaming glistening reflecting lustrous glassy brilliant burnished silky silken sleek glazed slick
    Antonyms:
    dull drab muted mate

سوال‌های رایج glossy

شکل جمع glossy چی میشه؟

شکل جمع glossy در زبان انگلیسی glossies است.

صفت تفضیلی glossy چی میشه؟

صفت تفضیلی glossy در زبان انگلیسی glossier است.

صفت عالی glossy چی میشه؟

صفت عالی glossy در زبان انگلیسی glossiest است.

ارجاع به لغت glossy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glossy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glossy

لغات نزدیک glossy

پیشنهاد بهبود معانی