با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Glazed

ɡleɪzd ɡleɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    glazes
  • وجه وصفی حال:

    glazing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    شیشه‌ای، ساخته‌شده از شیشه
    • - a glazed door
    • - درِ شیشه‌ای
    • - the glazed canopy
    • - سایه‌بان شیشه‌ای
  • adjective
    (چشم یا چهره) بدون حرکت به‌دلیلِ خستگی یا بی‌حوصلگی
    • - I wondered why everyone was looking into space with glazed expressions.
    • - در عجب بودم که چرا همه با چهره‌های بدون حرکت به جلوی خود نگاه می‌کنند.
    • - Noticing my slightly glazed eyes, he quickly summarized his points.
    • - با توجه به چشمان کمی بدون حرکتم، به‌سرعت نکاتش را خلاصه کرد.
  • adjective
    لعاب‌دار
    • - Portugal is renowned for its glazed potteries.
    • - پرتغال به‌خاطرِ سفال‌های لعاب‌دار خود مشهور است.
    • - glazed ceramic
    • - سرامیک لعاب‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد glazed

  1. adjective glassy
    Synonyms: translucent, transparent, enameled, varnished, vitreous, shiny, burnished, lustrous, smooth, glassy
    Antonyms: rough, unglazed

ارجاع به لغت glazed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glazed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glazed

لغات نزدیک glazed

پیشنهاد بهبود معانی