تغییرناپذیر، ثابت، یکنواخت، نامتغیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an invariable habit
عادت تغییرناپذیر
The cubicle's temperature should be kept invariable.
درجهی حرارت اتاقک را باید ثابت نگاه داشت.
They are invariably opposed to any kind of reform.
آنان همواره با هرگونه اصلاحات مخالفند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «invariable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invariable