با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Invariably

American: ɪnˈveriəbli British: ɪnˈveəriəbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C2
به‌طور همیشگی، به‌طور مداوم، به‌طور پیوسته، به‌طور ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- High blood pressure is almost invariably accompanied by high blood cholesterol.
- فشار خون بالا تقریباً به‌طور مداوم با کلسترول خون بالا همراه است.
- It invariably rains when I go there.
- وقتی به آنجا می‌روم، همیشه باران می‌بارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invariably

  1. adverb perpetually
    Synonyms: constantly, unfailingly, unalterably, habitually, always, customarily, regularly

ارجاع به لغت invariably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invariably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invariably

لغات نزدیک invariably

پیشنهاد بهبود معانی