فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Invariably

American: ɪnˈveriəbli British: ɪnˈveəriəbli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C2

به‌طور همیشگی، به‌طور مداوم، به‌طور پیوسته، به‌طور ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

High blood pressure is almost invariably accompanied by high blood cholesterol.

فشار خون بالا تقریباً به‌طور مداوم با کلسترول خون بالا همراه است.

It invariably rains when I go there.

وقتی به آنجا می‌روم، همیشه باران می‌بارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invariably

  1. adverb perpetually
    Synonyms:
    always constantly regularly habitually customarily unfailingly unalterably

ارجاع به لغت invariably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invariably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invariably

لغات نزدیک invariably

پیشنهاد بهبود معانی