آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Constantly

ˈkɑːnstntli ˈkɒnstəntli

معنی constantly | جمله با constantly

adverb B2

مدام، پیوسته، همواره، دائماً، مرتب، به‌طور مداوم، همیشه، یک‌ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They are constantly arguing about trivial matters.

آن‌ها دائماً بر سر مسائل بی‌اهمیت بحث می‌کنند.

The phone rang constantly throughout the meeting.

تلفن درطول جلسه، پیوسته زنگ می‌زد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد constantly

  1. adverb uniformly

لغات هم‌خانواده constantly

  • adverb
    constantly

ارجاع به لغت constantly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constantly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constantly

لغات نزدیک constantly

پیشنهاد بهبود معانی