مدام، پیوسته، همواره، دائماً، مرتب، بهطور مداوم، همیشه، یکریز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are constantly arguing about trivial matters.
آنها دائماً بر سر مسائل بیاهمیت بحث میکنند.
The phone rang constantly throughout the meeting.
تلفن درطول جلسه، پیوسته زنگ میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «constantly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constantly