فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Figurative

ˈfɪɡjərətɪv / / -ɡə- ˈfɪɡjərətɪv / / -ɡə-

صفت تفضیلی:

more figurative

صفت عالی:

most figurative

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مجازی، تمثیلی، رمزی، کنایه‌ای، تصویری

adjective

تلویحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

figurative meaning

معنی مجازی

In a figurative sense, civilization marches up and down.

به‌طور تمثیلی، تمدن در سر بالایی و سرازیری گام بر می‌دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a figurative description

توصیف پراستعاره

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد figurative

  1. adjective not literal, but symbolic
    Synonyms:
    metaphorical symbolic representative allegorical emblematic metaphoric illustrative typical signifying emblematical fanciful descriptive poetical florid flowery pictorial ornate
    Antonyms:
    literal straightforward real

ارجاع به لغت figurative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «figurative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/figurative

لغات نزدیک figurative

پیشنهاد بهبود معانی