صفت تفضیلی:
more figurativelyصفت عالی:
most figurativelyمجازاً، به طور مجازی، به طریق تمثیل، به صورت استعاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The weight of his responsibilities figuratively crushed him.
وزن مسئولیتهایش او را مجازاً له کرد.
The book figuratively transported me to another world.
کتاب مرا به طور مجازی به دنیای دیگری برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «figuratively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/figuratively