Literally

ˈlɪtrəli ˈlɪtrəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
(محاوره) واقعاً، جدا، تقریباً، چنانچه گویی، جدی‌جدی، راستی‌راستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- take something literally
- چیزی را جدی گرفتن
- take somebody literally
- حرف‌های کسی را جدی گرفتن
- The house literally burned to the ground.
- خانه واقعاً سوخت و با زمین یکسان شد.
- She literally flew from the room.
- مثل این بود که از اتاق به بیرون پرواز کند.
- The bright light literally blinded me.
- نور شدید تقریباً کورم کرد.
adverb
کلمه به کلمه، لفظ به لفظ، واژه به واژه، مو به مو، جزء به جزء
- to translate a passage literally
- متنی را واژه به واژه ترجمه کردن
adverb
به‌طور تحت‌اللفظی، به معنای حقیقی کلمه، به معنای واقعی کلمه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد literally

  1. adverb word for word; exactly
    Synonyms: actually, completely, correctly, direct, directly, faithfully, indisputably, letter by letter, literatim, not figuratively, plainly, precisely, really, rightly, rigorously, sic, simply, straight, strictly, to the letter, truly, undeviatingly, undisputably, unerringly, unmistakably, verbatim, veritably
    Antonyms: figuratively, loosely

ارجاع به لغت literally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «literally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/literally

لغات نزدیک literally

پیشنهاد بهبود معانی