فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Verbatim

vɜrːˈbeɪt̬əm vɜːˈbeɪtɪm

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

موبه‌مو، نعل‌به‌نعل، واو‌به‌واو، لفظ‌به‌لفظ، کلمه‌به‌کلمه، لغت‌به‌لغت، عیناً

He copied the document verbatim to ensure accuracy.

او برای حصول اطمینان از درستی، کلمه‌به‌کلمه‌ی سند را رونویسی کرد.

She repeated the instructions verbatim without missing a word.

او دستورالعمل‌ها را موبه‌مو و بدون جا انداختن حتی کلمه‌ای بازگو کرد.

adjective

موبه‌مو، نعل‌به‌نعل، واو‌به‌واو، لفظ‌به‌لفظ، کلمه‌به‌کلمه، لغت‌به‌لغت، عینی، دقیق، کامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They required a verbatim translation of the document.

آن‌ها خواستار ترجمه‌ی وابه‌واو سند بودند.

The lawyer provided a verbatim account of the witness's statement.

وکیل شرح دقیقی از اظهارات شاهد را ارائه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verbatim

  1. adverb indicating that something is done in a way that is exactly the same as the original, without changes
    Synonyms:
    directly precisely accurately literally word-for-word to the letter direct literatim sic
  1. adjective a reproduction or account that is word-for-word from the original source

ارجاع به لغت verbatim

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verbatim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verbatim

لغات نزدیک verbatim

پیشنهاد بهبود معانی