Correctly

kəˈrekt.li kəˈrekt.li
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more correctly
  • صفت عالی:

    most correctly

معنی

adverb B1
به‌درستی، به‌طور درست و صحیح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد correctly

  1. adverb right
    Synonyms: accurately, befittingly, decently, decorously, fitly, fittingly, justly, nicely, perfectly, precisely, properly, rightly, to a T, well
    Antonyms: flawed, inaccurately, incorrectly, mistakenly, wrongly

لغات هم‌خانواده correctly

ارجاع به لغت correctly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «correctly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/correctly

لغات نزدیک correctly

پیشنهاد بهبود معانی