گذشتهی ساده:
affectedشکل سوم:
affectedسومشخص مفرد:
affectsصفت تفضیلی:
more affectingصفت عالی:
most affectingتأثیرگذار، مؤثر، متأثرکننده، تأثرآور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His affecting speech resonated with the audience.
سخنرانی تاثیرگذار او در بین حاضران مورد توجه قرار گرفت.
The affecting story brought tears to her eyes.
داستان متأثرکننده اشک او را درآورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «affecting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affecting