با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Seminal

ˈsemɪnl ˈsemɪnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more seminal
  • صفت عالی:

    most seminal

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    اصلی، بدوی، بنیادین، اساسی، آغازگر، زایشی، بدعت‌گذار، اندیشه‌آفرین
    • - a seminal jazz band
    • - گروه جاز بدعت‌گذار
    • - seminal power
    • - نیروی زایشی
    • - a seminal book
    • - کتابی اندیشه‌آفرین
  • adjective
    وابسته به منی، نطفه‌ای
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد seminal

  1. adjective Containing seeds of later development
    Synonyms: generative, primary, original, originative, crucial, critical, germinal

ارجاع به لغت seminal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seminal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seminal

لغات نزدیک seminal

پیشنهاد بهبود معانی