فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Semimonthly

American: semiːˈmʌnθliː British: ˈsemɪˈmʌnθlɪ

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb

ماهی دو بار، دو هفته یک‌بار، نشریه دو هفته یک‌بار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the semimonthly meeting of this group

گردهمایی دوبار در ماه این گروه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد semimonthly

  1. adverb twice a month
    Synonyms:
    bimonthly
  1. adjective occurring twice a month
    Synonyms:
    bimonthly

ارجاع به لغت semimonthly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «semimonthly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/semimonthly

لغات نزدیک semimonthly

پیشنهاد بهبود معانی