امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Parturient

American: pɑːrˈtʊriːənt British: pɑːˈtjʊərɪənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بچه‌آور، بچه‌زا، کثیر‌الاولاد، بارور، ثمر‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parturient

  1. adjective Carrying a developing fetus within the uterus
    Synonyms: big, enceinte, expectant, expecting, gravid, pregnant, gone, great

ارجاع به لغت parturient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parturient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parturient

لغات نزدیک parturient

پیشنهاد بهبود معانی