امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enceinte

enˈseɪnt ɑːŋˈsænt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
آبستن، حامله، محوطه قلعه، (نظامی) حصار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enceinte

  1. adjective Carrying a developing fetus within the uterus
    Synonyms: big, expecting, expectant, gravid, pregnant, great, parturient, fortification, gone, gestate, large, heavy, with-child

ارجاع به لغت enceinte

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enceinte» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enceinte

لغات نزدیک enceinte

پیشنهاد بهبود معانی