فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gestate

dʒeˈsteɪt dʒesˈteɪt

گذشته‌ی ساده:

gestated

شکل سوم:

gestated

سوم‌شخص مفرد:

gestates

وجه وصفی حال:

gestating

معنی

adverb

در شکم داشتن، آبستن بودن، حمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gestate

  1. verb be pregnant with
    Synonyms:
    expect carry conceive bear conceptualize conceptualise have-a-bun-in-the-oven

ارجاع به لغت gestate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gestate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gestate

لغات نزدیک gestate

پیشنهاد بهبود معانی