با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Atmosphere

ˈætməsfɪr ˈætməsfɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    atmospheres

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
جو، (هوایی که به ارتفاع هزار کیلومتر دور زمین را فرا گرفته است و هفتادوهشت درصد آن نیتروژن و بیست و یک درصد آن اکسیژن و یک درصد آن گازهای دیگر است) کره‌ی هوا، اتمسفر، هوا سپهر، نیوار، جو سایر ستاره ها و سیارات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the polluted atmosphere of large cities
- هوای آلوده‌ی شهرهای بزرگ
noun
حال‌وهوای هر جای به‌خصوص، حالت (در مورد مکان)، محیط، فضای اطراف هرجسمی (مثل فضای الکتریکی و مغناطیسی)
- a friendly atmosphere
- محیطی دوستانه
- I disliked the atmosphere of hostility that prevailed there.
- از محیط خصم‌آمیزی که در آنجا وجود داشت، بدم آمد.
- a restaurant with atmosphere
- رستورانی دارای حالت به‌خصوص
noun
حالت و اثر کار هنری، (عامیانه) گیرایی
- a play with a sorrowful atmosphere
- نمایشی با تأثیری حزن‌انگیز
noun
(فیزیک) واحد فشار معادل با 101/325 نیوتون بر هر مترمربع، واحد فشار هوا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد atmosphere

  1. noun gases around the earth
    Synonyms: air, envelope, heavens, pressure, sky, substratosphere, troposphere
  2. noun general feeling or mood
    Synonyms: air, ambience, aura, background, character, climate, color, environment, feel, feeling, flavor, impression, local color, medium, mood, place, property, quality, scene, semblance, sense, space, spirit, surroundings, taste, tone

ارجاع به لغت atmosphere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «atmosphere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/atmosphere

لغات نزدیک atmosphere

پیشنهاد بهبود معانی