آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳

    Flavor

    ˈfleɪvər ˈfleɪvə

    گذشته‌ی ساده:

    flavored

    شکل سوم:

    flavored

    سوم‌شخص مفرد:

    flavors

    وجه وصفی حال:

    flavoring

    شکل جمع:

    flavors

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی flavour است.

    معنی flavor | جمله با flavor

    noun countable uncountable B1

    مزه، طعم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She added a hint of lemon to enhance the flavor of the dish.

    او کمی لیمو اضافه کرد تا طعم غذا را بهبود ببخشد.

    You can really taste the flavor of the herbs in this dish.

    شما واقعاً می‌توانید مزه‌ی گیاهان را در این غذا بچشید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This dish lacks flavor and needs more seasoning.

    این غذا طعم کافی ندارد و به ادویه‌ی بیشتری نیاز دارد.

    the sour flavor of this food

    مزه‌ی ترش این خوراک

    seven different flavors of ice-cream

    بستنی‌هایی با هفت طعم گوناگون

    a bitter flavor

    مزه‌ی تلخ

    a soup lacking flavor

    سوپی که طعم ندارد

    cinnamon, vanilla and other flavors

    دارچین و وانیل و سایر مزه‌ها

    noun singular C2

    حس‌وحال، حال‌وهوا، رنگ‌وبو، ویژگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The interior design of this restaurant retains a traditional flavor.

    طراحی داخلی این رستوران حال‌وهوای سنتی را حفظ کرده است.

    This writer’s stories have a distinct flavor of classic literature.

    داستان‌های این نویسنده ویژگی خاصی از ادبیات کلاسیک را دارند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the flavor of the city

    ویژگی‌های شهر

    noun singular

    ایده‌ی کلی، نمونه، تصور

    This trailer gives you a flavor of the movie.

    این تریلر به شما ایده‌ی کلی‌ای از فیلم می‌دهد.

    To get a flavor of our work style, you can check out our previous projects.

    برای اینکه نمونه‌ای از سبک کاری ما را ببینید، می‌توانید پروژه‌های قبلی را بررسی کنید.

    verb - transitive

    مزه‌دار کردن، طعم دادن

    Spices add flavor to food.

    ادویه به خوراک طعم می‌دهد.

    Homa flavored the salad with spices and vinegar.

    هما سالاد را با ادویه و سرکه مزه‌دار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد flavor

    1. noun odor and taste
      Synonyms:
      taste odor aroma essence relish zing zest tang bitterness sweetness hotness saltiness sourness acidity pungency savor sapidity extract seasoning gusto vim spiciness piquancy tartness astringency smack twang wallop sapor
    1. noun aura, essence
      Synonyms:
      feeling character quality tone style touch aspect stamp suggestion tinge feel property soupéon
    1. verb add seasoning
      Synonyms:
      season salt pepper spice pep up add zing add zip hot it up lace imbue impart infuse leaven ginger

    سوال‌های رایج flavor

    گذشته‌ی ساده flavor چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده flavor در زبان انگلیسی flavored است.

    شکل سوم flavor چی میشه؟

    شکل سوم flavor در زبان انگلیسی flavored است.

    شکل جمع flavor چی میشه؟

    شکل جمع flavor در زبان انگلیسی flavors است.

    وجه وصفی حال flavor چی میشه؟

    وجه وصفی حال flavor در زبان انگلیسی flavoring است.

    سوم‌شخص مفرد flavor چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد flavor در زبان انگلیسی flavors است.

    ارجاع به لغت flavor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «flavor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flavor

    لغات نزدیک flavor

    • - flavoprotein
    • - flavopurpurin
    • - flavor
    • - flavorful
    • - flavoring
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.