شکل جمع:
aromasمادهی عطری، بوی خوش عطر، بو، رایحه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the aroma of roses
بوی خوش گل محمدی
This rice has a good aroma.
این برنج بوی خوبی دارد.
a city with the aroma of Paris
شهری با ویژگیهای (رنگ و بوی) پاریس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aroma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aroma