با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tang

tæŋ tæŋ tæŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
(در چاقو و چفت و لولا و غیره) زبانه، زبانه‌دار کردن، بوی تند، مزه تند، رایحه تند، نیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a tang of lemon
- طعم لیمو
- a cheese with the tang of garlic
- پنیری با بوی سیر
- a prose style with a tang of humor
- یک سبک نثر که کمی مزاح‌انگیز است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tang

  1. noun biting taste or odor
    Synonyms: aroma, bite, flavor, guts, kick, nip, piquancy, pungency, reek, relish, sapidity, sapor, savor, scent, smack, smell, spiciness, tanginess, thrill, twang, zest, zip
    Antonyms: blandness, dullness

ارجاع به لغت tang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tang

لغات نزدیک tang

پیشنهاد بهبود معانی