صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از آن شنیده میشود، صدای زه، صدای تودماغی، صدای دنگدنگ ایجاد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bow twanged and the arrow shot across.
(چلهی) کمان ترنگید و تیر رها شد.
Rahmat twanged away at his guitar.
رحمت به نواختن گیتار خود پرداخت.
the twang of Kansas farmers
تو دماغی حرف زدن کشاورزان کانزاس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «twang» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twang