خمیرمایه، خمیرترش، عامل کارگر، مخمر کردن، خمیرکردن، ور آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Serious poetry leavened with wit.
شعری جدی که شوخطبعی آن را تعدیل کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leaven» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leaven