آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Leaven

ˈlevn ˈlevn

معنی leaven | جمله با leaven

noun verb - transitive adverb

خمیرمایه، خمیرترش، عامل کارگر، مخمر کردن، خمیرکردن، ور آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Serious poetry leavened with wit.

شعری جدی که شوخ‌طبعی آن را تعدیل کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد leaven

  1. noun an agent that stimulates or precipitates a reaction, development, or change
  1. noun an influence that works subtly to lighten or modify something
    Synonyms:
  1. verb to influence
    Synonyms:

ارجاع به لغت leaven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leaven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leaven

لغات نزدیک leaven

پیشنهاد بهبود معانی