چشمانداز، منظره
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
mountain scenery
منظرهی کوهستانی
The scenery around Ghamsar is beautiful.
چشمانداز اطراف قمصر زیباست.
سینما و تئاتر صحنه، سن، دکور (در نمایش)، صحنهپردازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
scenery by: Akbar Rohani
صحنهپردازی از: اکبر روحانی
The scenery consisted of two chairs and a tree.
صحنه شامل دو صندلی و یک درخت بود.
منظرهی مهیج/ نفسگیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scenery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scenery