آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Furniture

ˈfɜːrnɪtʃər ˈfɜːnɪtʃə

شکل جمع:

furnitures

معنی furniture | جمله با furniture

noun uncountable A2

مبلمان، اسباب، وسایل (منزل یا محل کار)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

We must buy furniture for our new house.

ما باید برای خانه‌ی جدیدمان مبلمان بخریم.

She rearranged the furniture in her bedroom to create more space.

او اسباب اتاق خوابش را دوباره چید تا فضای بیشتری ایجاد کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We need to buy new furniture for the office.

باید برای محل کار وسایل جدید بخریم.

noun

قدیمی زیب‌و‌زیور اسب، زین‌وبرگ اسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The stable was filled with beautiful furniture for the horses.

اصطبل پر از زیب‌و‌زیور زیبا برای اسب‌ها بود.

The horse's furniture included a leather saddle.

زین‌وبرگ اسب شامل یک زین چرمی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد furniture

Idioms

be part of the furniture

(شخص) در جایی آنقدر ماندن یا کار کردن که مثل در و دیوار و اثاثیه آنجا شدن

لغات هم‌خانواده furniture

سوال‌های رایج furniture

شکل جمع furniture چی میشه؟

شکل جمع furniture در زبان انگلیسی furnitures است.

ارجاع به لغت furniture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «furniture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furniture

لغات نزدیک furniture

پیشنهاد بهبود معانی