با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bookcase

ˈbʊkkeɪs ˈbʊk-keɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bookcases

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
قفسه‌ی کتاب، کتابخانه، جاکتابی، قفسه‌ی کتاب‌ها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The wooden bookcase added charm to the living room.
- کتابخانه‌ی چوبی به اتاق نشیمن جذابیت بخشیده بود.
- The bookcase is filled with dusty old novels.
- کتابخانه پر از رمان‌های قدیمی خاک‌خورده است.
- Dusting the bookcase became a weekly chore for her.
- گردگیری قفسه‌ی کتاب به کار هفتگی او تبدیل شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bookcase

  1. noun a piece of furniture with shelves to put books on, an open cabinet containing shelves on which to keep books
    Synonyms: cabinet, bookrack

ارجاع به لغت bookcase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bookcase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bookcase

لغات نزدیک bookcase

پیشنهاد بهبود معانی