آخرین به‌روزرسانی:
Bookbinder
ˈbʊkˌbaɪndər
ˈbʊkˌbaɪndə
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
صحاف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She dreamed of becoming a bookbinder after seeing the beautiful leather covers.
او با دیدن جلدهای چرمی زیبا رؤیای صحاف شدن را در سر داشت.
Each bookbinder has their own unique style and techniques.
هر صحافی سبک و تکنیک منحصر‌به‌فرد خود را دارد.
ارجاع به لغت bookbinder
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «bookbinder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bookbinder
لغات نزدیک bookbinder
- - book scorpion
- - book value
- - bookbinder
- - bookbinding
- - bookcase