آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Theater

ˈθiːətər ˈθiːətə

شکل جمع:

theaters

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی theatre است.

معنی theater | جمله با theater

noun countable A2

سالن تئاتر، تماشاخانه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Sa'di Theater

تماشاخانه‌ی سعدی

An open-air theatre

تماشاخانه‌ای روباز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a large theater

یک تماشاخانه‌ی بزرگ

noun uncountable

تئاتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I enjoy theater and swimming.

من از تئاتر و شنا لذت می‌برم.

Classes in theater and music.

کلاس‌های تئاتر و موسیقی.

noun countable

اتاق عمل

The patient is on her way to the theater.

دارند بیمار را به اتاق عمل می‌برند.

Mina is still in theatre.

مینا هنوز در اتاق جراحی است.

noun countable

رفتار غیرصادقانه، رفتار نمایشی (که در آن تلاش برای جلب توجه مشهود است)

His tears were pure theatre.

اشک‌هایش به مثابه‌ی رفتار غیرصادقانه صرف بودند.

His apology was just a theater

عذرخواهی‌اش تنها رفتاری نمایشی بود.

noun countable

جبهه، پیکارگاه

In the Pacific theater the war intensified.

جنگ در صحنه‌های نبرد اقیانوس آرام شدیدتر شد.

a theatre of war

جبهه‌ی جنگ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد theater

  1. noun stage, building for performance
    Synonyms:
    hall auditorium house cinema movie house playhouse arena room site locale boards building for performance concert hall movie show hall amphitheater coliseum odeum opera house assembly hall barn deck footlights drive-in hippodrome drama oak scene

سوال‌های رایج theater

معنی theater به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «theater» در زبان فارسی به «تئاتر» یا «نمایش‌خانه» ترجمه می‌شود.

این واژه هم به‌عنوان یک مکان فیزیکی برای اجرای نمایش‌ها و هنرهای نمایشی به‌کار می‌رود و هم به‌عنوان شاخه‌ای از هنر که به اجرای زنده‌ی داستان‌ها توسط بازیگران می‌پردازد. بسته به بافت جمله، «theater» می‌تواند به معنای «هنر نمایش» یا «سالن نمایش» باشد.

از نظر تاریخی، تئاتر یکی از قدیمی‌ترین اشکال هنر بشری است که ریشه‌های آن به یونان باستان بازمی‌گردد. یونانیان نخستین کسانی بودند که نمایش را به‌شکل سازمان‌یافته روی صحنه بردند و از آن برای بازتاب مسائل انسانی، اسطوره‌ای و اجتماعی بهره گرفتند. واژه‌ی «theater» در اصل از واژه‌ی یونانی theatron گرفته شده که به معنای «جایی برای دیدن» است. همین ریشه نشان می‌دهد که تئاتر همیشه ارتباطی تنگاتنگ با حضور تماشاگر و عمل دیدن داشته است.

در معنای امروزی، «theater» می‌تواند به دو جنبه اشاره کند: نخست، هنر تئاتر به‌عنوان یک رشته‌ی هنری که شامل نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و نورپردازی می‌شود. دوم، سالن تئاتر که مکانی برای اجرای این آثار است. برای نمونه، در جمله‌ی We went to the theater last night، بسته به متن می‌تواند به رفتن به سالن نمایش یا دیدن یک اجرای تئاتری اشاره داشته باشد.

از نظر فرهنگی، تئاتر جایگاهی فراتر از یک سرگرمی ساده دارد. این هنر همواره بستری برای بیان اندیشه‌ها، نقدهای اجتماعی، روایت داستان‌های انسانی و انتقال احساسات عمیق بوده است. در بسیاری از جوامع، تئاتر نه‌تنها ابزاری برای تفریح بلکه محلی برای آموزش، تأمل و گفت‌وگو در مورد ارزش‌های انسانی و اجتماعی به‌شمار می‌رود.

کاربرد استعاری واژه‌ی «theater» نیز در زبان انگلیسی جالب توجه است. این واژه گاهی در زمینه‌های غیرهنری نیز به‌کار می‌رود، مثلاً در عبارت theater of war به معنای «صحنه‌ی جنگ» یا در political theater به معنای «نمایش سیاسی». در این موارد، «theater» دیگر به سالن یا هنر نمایشی محدود نمی‌شود، بلکه استعاره‌ای از فضایی است که در آن کنش‌ها و رویدادها به‌شکل نمایشی و قابل مشاهده برای دیگران رخ می‌دهند.

«theater» واژه‌ای چندلایه است که هم به معنای مکانی فیزیکی، هم به معنای هنری و هم به‌عنوان یک استعاره‌ی زبانی کاربرد دارد. این چندوجهی بودن، نشان‌دهنده‌ی اهمیت و غنای فرهنگی این واژه در زبان انگلیسی است.

شکل جمع theater چی میشه؟

شکل جمع theater در زبان انگلیسی theaters است.

ارجاع به لغت theater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/theater

لغات نزدیک theater

پیشنهاد بهبود معانی