آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    Theater

    ˈθiːətər ˈθiːətə

    شکل جمع:

    theaters

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی theatre است.

    معنی theater | جمله با theater

    noun countable A2

    سالن تئاتر، تماشاخانه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Sa'di Theater

    تماشاخانه‌ی سعدی

    An open-air theatre

    تماشاخانه‌ای روباز

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a large theater

    یک تماشاخانه‌ی بزرگ

    noun uncountable

    تئاتر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    I enjoy theater and swimming.

    من از تئاتر و شنا لذت می‌برم.

    Classes in theater and music.

    کلاس‌های تئاتر و موسیقی.

    noun countable

    اتاق عمل

    The patient is on her way to the theater.

    دارند بیمار را به اتاق عمل می‌برند.

    Mina is still in theatre.

    مینا هنوز در اتاق جراحی است.

    noun countable

    رفتار غیرصادقانه، رفتار نمایشی (که در آن تلاش برای جلب توجه مشهود است)

    His tears were pure theatre.

    اشک‌هایش به مثابه‌ی رفتار غیرصادقانه صرف بودند.

    His apology was just a theater

    عذرخواهی‌اش تنها رفتاری نمایشی بود.

    noun countable

    جبهه، پیکارگاه

    In the Pacific theater the war intensified.

    جنگ در صحنه‌های نبرد اقیانوس آرام شدیدتر شد.

    a theatre of war

    جبهه‌ی جنگ

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد theater

    1. noun stage, building for performance
      Synonyms:
      hall auditorium house cinema movie house playhouse arena room site locale boards building for performance concert hall movie show hall amphitheater coliseum odeum opera house assembly hall barn deck footlights drive-in hippodrome drama oak scene

    سوال‌های رایج theater

    معنی theater به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «theater» در زبان فارسی به «تئاتر» یا «نمایش‌خانه» ترجمه می‌شود.

    این واژه هم به‌عنوان یک مکان فیزیکی برای اجرای نمایش‌ها و هنرهای نمایشی به‌کار می‌رود و هم به‌عنوان شاخه‌ای از هنر که به اجرای زنده‌ی داستان‌ها توسط بازیگران می‌پردازد. بسته به بافت جمله، «theater» می‌تواند به معنای «هنر نمایش» یا «سالن نمایش» باشد.

    از نظر تاریخی، تئاتر یکی از قدیمی‌ترین اشکال هنر بشری است که ریشه‌های آن به یونان باستان بازمی‌گردد. یونانیان نخستین کسانی بودند که نمایش را به‌شکل سازمان‌یافته روی صحنه بردند و از آن برای بازتاب مسائل انسانی، اسطوره‌ای و اجتماعی بهره گرفتند. واژه‌ی «theater» در اصل از واژه‌ی یونانی theatron گرفته شده که به معنای «جایی برای دیدن» است. همین ریشه نشان می‌دهد که تئاتر همیشه ارتباطی تنگاتنگ با حضور تماشاگر و عمل دیدن داشته است.

    در معنای امروزی، «theater» می‌تواند به دو جنبه اشاره کند: نخست، هنر تئاتر به‌عنوان یک رشته‌ی هنری که شامل نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و نورپردازی می‌شود. دوم، سالن تئاتر که مکانی برای اجرای این آثار است. برای نمونه، در جمله‌ی We went to the theater last night، بسته به متن می‌تواند به رفتن به سالن نمایش یا دیدن یک اجرای تئاتری اشاره داشته باشد.

    از نظر فرهنگی، تئاتر جایگاهی فراتر از یک سرگرمی ساده دارد. این هنر همواره بستری برای بیان اندیشه‌ها، نقدهای اجتماعی، روایت داستان‌های انسانی و انتقال احساسات عمیق بوده است. در بسیاری از جوامع، تئاتر نه‌تنها ابزاری برای تفریح بلکه محلی برای آموزش، تأمل و گفت‌وگو در مورد ارزش‌های انسانی و اجتماعی به‌شمار می‌رود.

    کاربرد استعاری واژه‌ی «theater» نیز در زبان انگلیسی جالب توجه است. این واژه گاهی در زمینه‌های غیرهنری نیز به‌کار می‌رود، مثلاً در عبارت theater of war به معنای «صحنه‌ی جنگ» یا در political theater به معنای «نمایش سیاسی». در این موارد، «theater» دیگر به سالن یا هنر نمایشی محدود نمی‌شود، بلکه استعاره‌ای از فضایی است که در آن کنش‌ها و رویدادها به‌شکل نمایشی و قابل مشاهده برای دیگران رخ می‌دهند.

    «theater» واژه‌ای چندلایه است که هم به معنای مکانی فیزیکی، هم به معنای هنری و هم به‌عنوان یک استعاره‌ی زبانی کاربرد دارد. این چندوجهی بودن، نشان‌دهنده‌ی اهمیت و غنای فرهنگی این واژه در زبان انگلیسی است.

    شکل جمع theater چی میشه؟

    شکل جمع theater در زبان انگلیسی theaters است.

    ارجاع به لغت theater

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «theater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/theater

    لغات نزدیک theater

    • - the yard
    • - the year dot
    • - theater
    • - theater in the round
    • - theater of the absurd
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.