شکل جمع:
theatersحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی theatre است.
سالن تئاتر، تماشاخانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Sa'di Theater
تماشاخانهی سعدی
An open-air theatre
تماشاخانهای روباز
a large theater
یک تماشاخانهی بزرگ
تئاتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I enjoy theater and swimming.
من از تئاتر و شنا لذت میبرم.
Classes in theater and music.
کلاسهای تئاتر و موسیقی.
اتاق عمل
The patient is on her way to the theater.
دارند بیمار را به اتاق عمل میبرند.
Mina is still in theatre.
مینا هنوز در اتاق جراحی است.
رفتار غیرصادقانه، رفتار نمایشی (که در آن تلاش برای جلب توجه مشهود است)
His tears were pure theatre.
اشکهایش به مثابهی رفتار غیرصادقانه صرف بودند.
His apology was just a theater
عذرخواهیاش تنها رفتاری نمایشی بود.
جبهه، پیکارگاه
In the Pacific theater the war intensified.
جنگ در صحنههای نبرد اقیانوس آرام شدیدتر شد.
a theatre of war
جبههی جنگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «theater» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/theater