فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Playhouse

ˈpleɪhaʊs ˈpleɪhaʊs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سینما و تئاتر تئاتر، تماشاخانه

The playhouse's production of Romeo and Juliet received rave reviews from critics.

محصول رومئو و ژولیت این تئاتر با نقدهای مثبت منتقدان روبرو شد.

The playhouse's architecture was stunning, with its ornate ceilings and luxurious seating.

معماری تئاتر با سقف‌های پرآذین و صندلی‌های مجلل خیره‌کننده بود.

noun countable

کودکانه خانه‌بازی (خانه‌ی کوچک مخصوص بازی کودکان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The children spent hours playing in the colorful playhouse.

بچه‌ها ساعت‌ها در خانه‌بازی رنگارنگ بازی می‌کردند.

We bought a wooden playhouse for our daughter's birthday.

برای تولد دخترمان یک خانه‌بازی چوبی خریدیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد playhouse

  1. noun plaything consisting of a small model of a house that children can play inside of
    Synonyms:
    wendy-house

ارجاع به لغت playhouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «playhouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/playhouse

لغات نزدیک playhouse

پیشنهاد بهبود معانی