گذشتهی ساده:
feudedشکل سوم:
feudedسومشخص مفرد:
feudsوجه وصفی حال:
feudingشکل جمع:
feudsخصومت، دشمنی، عداوت (طولانیمدت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The two families' feud had lasted one hundred years.
دشمنی آن دو خانواده صد سال طول کشیده بود.
The long-standing feud between the two families finally came to an end with a peaceful resolution.
خصومت طولانیمدت بین دو خانواده سرانجام با راهحلی مسالمتآمیز به پایان رسید.
خصومت داشتن، دشمنی داشتن، عداوت داشتن (طولانیمدت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Those two tribes are always feuding over water.
آن دو قبیله همیشه سر آب با هم خصومت میورزند.
The two rival gangs have been feuding for control of the neighborhood.
دو باند رقیب برای کنترل محله با هم دشمنی داشتهاند.
تیول
The lord granted the feud to his most loyal vassal.
ارباب تیول را به وفادارترین رعیت خود اعطا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feud