فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Rivalry

ˈraɪvlri ˈraɪvlri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rivalries

معنی و نمونه‌جمله

  • noun C2
    رقابت، هم‌چشمی، هم‌آوری
    • - the two friends' rivalry for the love of Manizheh
    • - رقابت دو دوست برای عشق منیژه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rivalry

  1. noun competition
    Synonyms: antagonism, athletic event, bout, candidacy, clash, conflict, contest, duel, emulation, encounter, engagement, event, fight, game, jealousy, match, matchup, one on one, opposition, race, sport, strife, struggle, tournament, tug-of-war

ارجاع به لغت rivalry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rivalry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rivalry

لغات نزدیک rivalry

پیشنهاد بهبود معانی