شکل جمع:
jealousiesحسادت، رشک، حسد، حسودی، غیرت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her success caused her sister's jealousy.
موفقیت او رشک خواهرانش را برانگیخت.
He did it out of jealousy.
او این کار را از روی حسادت کرد.
The jealousy of his wife was intense.
حسادت زن او شدید بود.
They guard their freedom with stubborn jealousy.
آنان با غیرت تمام از آزادی خود پاسداری میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jealousy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jealousy