امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Freeing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    freed
  • شکل سوم:

    freed
  • سوم‌شخص مفرد:

    frees

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
آزادسازی، رهایی، خلاصی، تخلیص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Romanticism represents the freeing of feelings.
- رمانتیسم بیانگر رهایی احساسات است.
- The freeing of oil prices was postponed until March.
- آزادسازی قیمت نفت تا ماه مارس به تعویق افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freeing

  1. noun emancipation
    Synonyms:
    liberation setting free releasing deliverance saving rescuing loosening discharging pardoning clearing reprieve restoration salvation extrication loosing untieing unchaining unbinding unfettering unlocking granting freedom disentangling delivery manumission

ارجاع به لغت freeing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freeing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freeing

لغات نزدیک freeing

پیشنهاد بهبود معانی