آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Freelance

    ˈfriːlæns ˈfriːlɑːns

    گذشته‌ی ساده:

    freelanced

    شکل سوم:

    freelanced

    سوم‌شخص مفرد:

    freelances

    وجه وصفی حال:

    freelancing

    شکل جمع:

    freelances

    صفت تفضیلی:

    more freelance

    صفت عالی:

    most freelance

    توضیحات:

    همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: free lance

    معنی freelance | جمله با freelance

    adjective

    آزاد، ناوابسته، مستقل، مربوط به کار مستقل، کاری که فریلنسر انجام می‌دهد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    a freelance reporter

    خبرنگار مستقل

    a freelance photographer

    عکاس آزاد

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    freelance photography

    عکاسی آزاد

    adjective

    مستقل (تحت حمایت یا وابسته به یک سازمان یا نهاد نباشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a freelance army

    ارتش مستقل

    freelance diplomacy

    دیپلماسی مستقل

    adverb verb - intransitive verb - transitive

    به‌طور آزاد کار کردن، به‌طور ناوابسته کار کردن

    I work freelance.

    به‌طور آزاد کار می‌کنم.

    She freelances for a local newspaper.

    او برای یک روزنامه‌ی محلی به‌طور آزاد کار می‌کند.

    noun countable

    خویش‌فرما، فریلنس، آزادکار

    a full-time freelance

    خویش‌فرمای تمام‌وقت

    a political free lance

    فریلنس سیاسی

    noun countable

    قدیمی مزدور (قرون وسطی - کسی که در ازای مزد برای افراد مختلف می‌جنگید و تعهدی به هیچ کشوری نداشت)

    He was a freelance knight.

    او شوالیه‌ای مزدور بود.

    The king hired a band of freelances to protect his kingdom.

    پادشاه گروهی از مزدوران را برای حفاظت از سلطنت خود اجیر کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد freelance

    1. adjective independent
      Synonyms:
      self-employed unaffiliated free agent non-staff

    سوال‌های رایج freelance

    گذشته‌ی ساده freelance چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده freelance در زبان انگلیسی freelanced است.

    شکل سوم freelance چی میشه؟

    شکل سوم freelance در زبان انگلیسی freelanced است.

    شکل جمع freelance چی میشه؟

    شکل جمع freelance در زبان انگلیسی freelances است.

    وجه وصفی حال freelance چی میشه؟

    وجه وصفی حال freelance در زبان انگلیسی freelancing است.

    سوم‌شخص مفرد freelance چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد freelance در زبان انگلیسی freelances است.

    صفت تفضیلی freelance چی میشه؟

    صفت تفضیلی freelance در زبان انگلیسی more freelance است.

    صفت عالی freelance چی میشه؟

    صفت عالی freelance در زبان انگلیسی most freelance است.

    ارجاع به لغت freelance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «freelance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freelance

    لغات نزدیک freelance

    • - freehold
    • - freeing
    • - freelance
    • - freelancer
    • - freeloader
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.