گذشتهی ساده:
freelancedشکل سوم:
freelancedسومشخص مفرد:
freelancesوجه وصفی حال:
freelancingشکل جمع:
freelancesصفت تفضیلی:
more freelanceصفت عالی:
most freelanceهمچنین به این شکل نیز نوشته میشود: free lance
آزاد، ناوابسته، مستقل، مربوط به کار مستقل، کاری که فریلنسر انجام میدهد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
a freelance reporter
خبرنگار مستقل
a freelance photographer
عکاس آزاد
freelance photography
عکاسی آزاد
مستقل (تحت حمایت یا وابسته به یک سازمان یا نهاد نباشد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a freelance army
ارتش مستقل
freelance diplomacy
دیپلماسی مستقل
بهطور آزاد کار کردن، بهطور ناوابسته کار کردن
I work freelance.
بهطور آزاد کار میکنم.
She freelances for a local newspaper.
او برای یک روزنامهی محلی بهطور آزاد کار میکند.
خویشفرما، فریلنس، آزادکار
a full-time freelance
خویشفرمای تماموقت
a political free lance
فریلنس سیاسی
قدیمی مزدور (قرون وسطی - کسی که در ازای مزد برای افراد مختلف میجنگید و تعهدی به هیچ کشوری نداشت)
He was a freelance knight.
او شوالیهای مزدور بود.
The king hired a band of freelances to protect his kingdom.
پادشاه گروهی از مزدوران را برای حفاظت از سلطنت خود اجیر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freelance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freelance