Freehold

ˈfriːhoʊld ˈfriːhəʊld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
ملک مطلق، مالکیت مطلق، ملک موروثی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freehold

  1. noun An estate in land held for life or with the right to pass it on through inheritance
    Synonyms: alod

ارجاع به لغت freehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freehold

لغات نزدیک freehold

پیشنهاد بهبود معانی