فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Freehold

ˈfriːhoʊld ˈfriːhəʊld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective
    ملک مطلق، مالکیت مطلق، ملک موروثی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد freehold

  1. noun An estate in land held for life or with the right to pass it on through inheritance
    Synonyms: alod

ارجاع به لغت freehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freehold

لغات نزدیک freehold

پیشنهاد بهبود معانی