فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Ogle

ˈoʊɡl ˈəʊɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ogled
  • شکل سوم:

    ogled
  • سوم‌شخص مفرد:

    ogles
  • وجه وصفی حال:

    ogling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
چشم‌چرانی کردن، چشم‌چرانی، نگاه عاشقانه کردن، با چشم غمزه کردن، عشوه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He used to stand at the street corner and ogle at the passing girls.
- او کنار خیابان می‌ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می‌کرد.
- with your ogle o, fairy ...
- به کرشمه‌ای پری ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ogle

  1. verb stare
    Synonyms:
    look watch gaze peer glare eye fix focus rivet leer gape at gawk eyeball lay eyes on goggle look fixedly make eyes at rubberneck eagle eye

ارجاع به لغت ogle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ogle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ogle

لغات نزدیک ogle

پیشنهاد بهبود معانی