فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ogle

ˈoʊɡl ˈəʊɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ogled
  • شکل سوم:

    ogled
  • سوم شخص مفرد:

    ogles
  • وجه وصفی حال:

    ogling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb
    چشم‌چرانی کردن، چشم‌چرانی، نگاه عاشقانه کردن، با چشم غمزه کردن، عشوه
    • - He used to stand at the street corner and ogle at the passing girls.
    • - او کنار خیابان می‌ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می‌کرد.
    • - with your ogle o, fairy ...
    • - به کرشمه‌ای پری ...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ogle

  1. verb stare
    Synonyms: eagle eye, eye, eyeball, fix, focus, gape at, gawk, gaze, glare, goggle, lay eyes on, leer, look, look fixedly, make eyes at, peer, rivet, rubberneck, watch

ارجاع به لغت ogle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ogle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ogle

لغات نزدیک ogle

پیشنهاد بهبود معانی