گذشتهی ساده:
gapedشکل سوم:
gapedسومشخص مفرد:
gapesوجه وصفی حال:
gapingشکل جمع:
gapesخمیازه، نگاه خیره با دهانباز، خلا ، خمیازه کشیدن، دهان را خیلی باز کردن، با شگفتی نگاه کردن، خیره نگاه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The natives gaped at the Europeans.
بومیها با دهان باز به اروپاییها نگاه میکردند.
a gaping hole
سوراخ بزرگ (یا بزرگشونده)
As the lecture dragged on, Ahmad got the gapes.
وقتی که خطابه به درازا کشید، احمد به دهاندره افتاد.
بیماری جوجهی مرغ و خروس و سایر پرندگان که موجب تنگی نفس و خفگی میشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gape