انحراف کشتی از مسیر خود، انحراف، تجاوز از حدود، از مسیر خود منحرف شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When we reached the mouth of the river, the boat started yawing.
وقتی که به دهانهی رودخانه رسیدیم قایق شروع به نوسان کرد.
The plane yawed and made a dive toward the target.
هواپیما کج شد و بهسوی هدف شیرجه رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «yaw» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yaw