آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Yaw

jɒː jɔː

معنی yaw | جمله با yaw

noun verb - transitive verb - intransitive

انحراف کشتی از مسیر خود، انحراف، تجاوز از حدود، از مسیر خود منحرف شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

When we reached the mouth of the river, the boat started yawing.

وقتی که به دهانه‌ی رودخانه رسیدیم قایق شروع به نوسان کرد.

The plane yawed and made a dive toward the target.

هواپیما کج شد و به‌سوی هدف شیرجه رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد yaw

  1. verb to turn aside sharply from a straight course
  1. verb to lean suddenly, unsteadily, and erratically from the vertical axis
  1. noun an erratic deflection from an intended course
    Synonyms:

ارجاع به لغت yaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yaw

لغات نزدیک yaw

پیشنهاد بهبود معانی