فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Don

dɑːn dɑːn dɒn

گذشته‌ی ساده:

donned

شکل سوم:

donned

سوم‌شخص مفرد:

dons

وجه وصفی حال:

donning

شکل جمع:

dons

توضیحات:

DON در معنای آخر مخفف لغت director of nursing است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی استاد دانشگاه

The don delivered an inspiring lecture on medieval literature.

استاد دانشگاه سخنرانی الهام‌بخشی در مورد ادبیات قرون‌وسطی ارائه کرد.

Many students aspire to become a don after completing their studies.

بسیاری از دانشجویان آرزو دارند پس‌از اتمام تحصیلات خود استاد دانشگاه شوند.

verb - transitive formal

پوشیدن، به تن کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She decided to don her grandmother's old dress for the party.

او تصمیم گرفت برای مهمانی لباس قدیمی مادربزرگش را بپوشد.

I donned my academic robes.

من لباس استادی خود را پوشیدم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He decided to don a jacket for the evening walk.

او تصمیم گرفت برای پیاده‌روی عصرانه ژاکتی بپوشد.

verb - transitive

انجام دادن، شکل گرفتن

He quickly donned a smile to greet his guests at the door.

او به‌سرعت لبخندی زد تا از مهمانانش در خانه استقبال کند.

He will don the responsibilities of leadership with confidence.

او مسئولیت‌های رهبری را با اطمینان انجام خواهد داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When we arrived, she quickly donned a welcoming smile.

به محض ورود ما، با لبخندی از ما استقبال کرد.

noun countable

رئیس مافیا

The don commanded respect from everyone in the city.

رئیس مافیا باعث احترام تمام مردم شهر شد.

Many feared the don, knowing his power could not be challenged.

بسیاری از رئیس مافیا می‌ترسیدند، زیرا می‌دانستند که نمی‌توان قدرت او را به چالش کشید.

noun prefix

آقا، لرد، نجیب‌زاده، جناب، اشراف‌زاده

Don Pedro

جناب پدرو

The don greeted his guests with a warm smile.

نجیب‌زاده با لبخندی گرم از مهمانانش استقبال کرد.

abbreviation noun countable

(DON) مدیر پرستاری (پرستاری که بر مراقبت از همه‌ی بیماران در یک مرکز مراقبت بهداشتی نظارت می‌کند)

The DON implemented new protocols for patient care.

مدیر پرستاری پروتکل‌های جدیدی را برای مراقبت از بیمار پیاده‌سازی کرد.

The DON oversees the nursing team’s daily operations.

مدیر پرستاری بر عملکردهای روزانه‌ی تیم پرستاری نظارت دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد don

  1. verb clothe
    Synonyms:
    wear dress put on enrobe

Idioms

don't judge a book by its cover

از روی ظاهر قضاوت نکن، نمی‌شه فقط از روی ظاهر قضاوت کرد (ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را)

don't count your chickens before they hatch

جوجه(ها) را آخر پاییز می‌شمارند

barking dogs don't bite

سگ‌هایی که پارس می‌کنند گاز نمی‌گیرند، کسانی که هارت‌و‌پورت می‌کنند اهل عمل نیستند.

i don't have a bean

(عامیانه) یک شاهی ندارم، یک غاز ندارم

better the devil you know than the devil you don't

آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است

Idioms بیشتر

do's and don'ts

بایدها و نبایدها، مقررات، چیزهای موجه و غیرموجه، موارد قانونی و غیرقانونی

don't teach your grandmother to suck eggs

به من یاد نده چون خودم بلدم، خودم هفت مرده حلاجم

if it ain't broke, don't fix it

سری که درد نمی‌کند، دستمال نبند

now you see it, now you don't

حالا آن را می‌بینی و سپس آن را نمی‌بینی، یک‌دفعه غیبش می‌زند

oil and water don't mix

آب و روغن با هم مخلوط نمی‌شوند، چیزهای نامتجانس را نمی‌توان تلفیق کرد

you don't say!

(عامیانه) نه بابا!، راستی می‌گی!، عجب!

those who don't learn from the past are condemned to repeat it

آنان که از تاریخ درس نمی‌آموزند محکوم به تکرار آن هستند

two wrongs don't make a right

تکرار کار خلاف دردی را دوا نمی‌کند

(you're) damned if you do and damned if you don't

مورد انتقاد قرار گرفتن تحت هر شرایطی، در هر صورت مورد انتقاد بودن

ارجاع به لغت don

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «don» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/don

لغات نزدیک don

پیشنهاد بهبود معانی