گذشتهی ساده:
donnedشکل سوم:
donnedسومشخص مفرد:
donsوجه وصفی حال:
donningشکل جمع:
donsDON در معنای آخر مخفف لغت director of nursing است.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
don't judge a book by its cover
از روی ظاهر قضاوت نکن، نمیشه فقط از روی ظاهر قضاوت کرد (ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را)
don't count your chickens before they hatch
جوجه(ها) را آخر پاییز میشمارند
سگهایی که پارس میکنند گاز نمیگیرند، کسانی که هارتوپورت میکنند اهل عمل نیستند.
(عامیانه) یک شاهی ندارم، یک غاز ندارم
better the devil you know than the devil you don't
آدم بدجنس آشنا از آدم بدجنس غریبه بهتر است
بایدها و نبایدها، مقررات، چیزهای موجه و غیرموجه، موارد قانونی و غیرقانونی
don't teach your grandmother to suck eggs
به من یاد نده چون خودم بلدم، خودم هفت مرده حلاجم
if it ain't broke, don't fix it
سری که درد نمیکند، دستمال نبند
حالا آن را میبینی و سپس آن را نمیبینی، یکدفعه غیبش میزند
آب و روغن با هم مخلوط نمیشوند، چیزهای نامتجانس را نمیتوان تلفیق کرد
(عامیانه) نه بابا!، راستی میگی!، عجب!
those who don't learn from the past are condemned to repeat it
آنان که از تاریخ درس نمیآموزند محکوم به تکرار آن هستند
تکرار کار خلاف دردی را دوا نمیکند
(you're) damned if you do and damned if you don't
مورد انتقاد قرار گرفتن تحت هر شرایطی، در هر صورت مورد انتقاد بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «don» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/don