Don

dɑːn dɑːn dɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    donned
  • شکل سوم:

    donned
  • سوم‌شخص مفرد:

    dons
  • وجه وصفی حال:

    donning
  • شکل جمع:

    dons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آقا، لرد یا نجیب‌زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، بر تن کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Don Pedro
- جناب پدرو
- I donned my academic robes.
- من لباس استادی خود را پوشیدم.
- When we arrived, she quickly donned a welcoming smile.
- به محض ورود ما، با لبخندی از ما استقبال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد don

  1. verb clothe
    Synonyms: enrobe, put on, dress, wear

ارجاع به لغت don

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «don» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/don

لغات نزدیک don

پیشنهاد بهبود معانی