امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knight

naɪt naɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    knights

معنی‌ها

noun verb - transitive countable
(در قرون وسطی) سلحشور ملازم پادشاه یا فئودال ارشد، مستأجر زمین کشاورزی به شرط خدمت نظامی، اشرافی که پس از گذراندن دروان نوچگی به مقام سلحشوری ارتقا می‌یافت و سوگند وفاداری و جوانمردی و ضعیف نوازی می‌خورد، شوالیه، سلحشور، تهمتن، شهسوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
countable
(شطرنج) اسب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knight

  1. noun A chessman shaped to resemble the head of a horse; can move two squares horizontally and one vertically (or vice versa)
    Synonyms: cavalier, champion, gentleman, knight-errant, man-at-arms, paladin, templar, caballero (Spanish), banneret, caballero, thane, bachelor, horse, chevalier, companion, gallant, horseman, hospitaler, lover, partisan, protagonist
  2. verb Raise (someone) to knighthood
    Synonyms: dub
  3. adjective
    Synonyms: chivalric, chivalrous, equestrian

ارجاع به لغت knight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knight

لغات نزدیک knight

پیشنهاد بهبود معانی