گذشتهی ساده:
valetedشکل سوم:
valetedسومشخص مفرد:
valetsوجه وصفی حال:
valetingشکل جمع:
valetsهتل پیشخدمت مخصوص لباس، متصدی جامهشویی و اتو کردن و انجام خدمات شخصی، متصدی شستن لباس میهمانان، متصدی لباسشویی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی هتل
I left my suit with the hotel valet for cleaning.
کت و شلوارم را برای تمیز کردن نزد متصدی لباسشویی هتل گذاشتم.
The valet quickly gathered my clothes for dry cleaning.
پیشخدمت مخصوص لباس سریع لباسهای مرا برای خشکشویی جمع کرد.
انگلیسی آمریکایی متصدی پارک خودرو، متصدی پارکینگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The valet parked the car in front of the hotel entrance.
متصدی پارکینگ ماشین را جلوی ورودی هتل پارک کرد.
The valet opened the door of the car for the passenger.
متصدی پارک خودرو در ماشین را برای مسافر باز کرد.
خدمتکار، نوکر، پیشخدمت مخصوص، نوکر ویژه، ملازم
The valet drove the sports car to the garage to be washed.
خدمتکار ماشین اسپرت را به گاراژ برد تا شسته شود.
The wealthy man's valet greeted him at the door and took his coat.
نوکر مرد ثروتمند جلوی در به او سلام کرد و کتش را گرفت.
انگلیسی بریتانیایی تمیز کردن (بهویژه داخل چیزی)
She asked her brother to valet her car before the road trip.
او از برادرش خواست که ماشینش را قبلاز سفر جادهای تمیز کند.
It's important to valet your shoes regularly to maintain their appearance.
مهم است که کفشهای خود را بهطور مرتب تمیز کنید تا ظاهر خود را حفظ کنید.
پیشخدمتی کردن
She valets for a living at the upscale restaurant.
او برای امرارمعاش در رستوران مجلل پیشخدمتی میکند.
Can you valet in my hotel?
آیا میتوانید در هتل من پیشخدمتی کنید؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «valet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/valet