با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Squire

skwaɪr skwaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    squired
  • شکل سوم:

    squired
  • سوم شخص مفرد:

    squires
  • وجه وصفی حال:

    squiring
  • شکل جمع:

    squires

معنی

noun verb - transitive
همراهی کردن، عنوانی مثل آقا، ملاک عمده، ارباب، سلحشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squire

  1. verb accompany
    Synonyms: assist, attend, chaperon, companion, date, escort, serve
    Antonyms: abandon, leave

ارجاع به لغت squire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squire

لغات نزدیک squire

پیشنهاد بهبود معانی