شکل نوشتاری دیگر این لغت: amir
امیر (حاکم یا رئیس یا فرمانده در کشورهای اسلامی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The emir's reign was marked by prosperity and stability.
دوران سلطنت امیر با رفاه و ثبات همراه بود.
The amir's palace was a grand and opulent structure.
کاخ امیر بنایی باشکوه و مجلل بود.
The emir's entourage consisted of loyal advisors and skilled warriors.
همراهان امیر متشکل از مشاوران وفادار و جنگجویان ماهر بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emir» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emir