G, g (هفتمین حرف الفبای انگلیسی)
The teacher asked the students to recite the alphabet up to the letter G.
معلم از دانشآموزان خواست که حروف الفبا را تا حرف G بخوانند.
My name starts with the letter G.
نام من با حرف G شروع میشود.
موسیقی سل (پنجمین نت از هفت نت اصلی موسیقی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The composer decided to end the piece on a G.
آهنگساز تصمیم گرفت این قطعه را با سل تمام کند.
The pianist hit a wrong G in the middle of the performance.
پیانیست در وسط اجرا سل اشتباهی را زد.
سینما و تئاتر G (اشاره به فیلمی که برای کودکان در هر سنی مناسب است)
The movie had a G rating.
این فیلم ردهبندی G را داشت.
The G rating on the movie meant it was safe for kids to watch without supervision.
ردهبندی G در این فیلم به این معنی است که تماشای آن برای بچهها بدون نظارت هیچ خطری ندارد.
انگلیسی آمریکایی ۱۰۰۰ دلار
That new smartphone costs over two Gs.
قیمت اون گوشی هوشمند جدید بیش از دو هزار دلاره.
Can you lend me a G?
آیا میتونی ۱۰۰۰ دلار به من قرض بدی؟
فیزیک g (واحد اندازهگیری شتاب (=نرخ تغییر سرعت) یک جسم ناشی از گرانش)
He calculated the g value.
شتاب گرانش را حساب کرد.
The car accelerated rapidly, reaching a speed of 2g.
ماشین به سرعت شتاب گرفت و به سرعت 2g رسید.
گرم
One small apple is approximately 100 g.
یک سیب کوچک تقریباً ۱۰۰ گرم است.
The package should weigh 500 g.
وزن بسته باید ۵۰۰ گرم باشد.
g (صدای این حرف که در انگلیسی گاهی معادل «گ» (مثل go) و گاهی معادل «ج» (مثل gem) است)
The pronunciation of the letter "g" in English can vary depending on the word.
تلفظ حرف g در انگلیسی بسته به کلمه میتواند متفاوت باشد.
The letter "g" is silent in words like "gnome" and "sign."
حرف g اغلب در کلماتی مانند gnome و sign بیصدا است.
هر چیزی به شکل G
The airplane's flight path formed a perfect G in the sky.
مسیر پرواز هواپیما یک G کامل را در آسمان تشکیل داد.
The twisted branches of the tree created a unique G shape.
شاخههای پیچخوردهی درخت شکل G منحصربهفردی ایجاد کردند.
بازی (game)
Video gs have become increasingly popular among teenagers.
بازیهای ویدئویی بهطور فزایندهای در بین نوجوانان محبوب شده است.
The children spent the entire afternoon playing various outdoor gs.
بچهها تمام بعدازظهر را صرف انجام بازیهای مختلف در فضای باز کردند.
جانورشناسی اسب نر اخته (gelding)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The vet checked on the health of the g.
دامپزشک وضعیت سلامتی اسب نر اخته را بررسی کرد.
The g was trained to pull heavy loads.
اسب نر اخته برای کشیدن بارهای سنگین آموزش دیده بود.
جنسیت، جنس (gender)
Understanding and respecting different of gs is essential.
درک کردن و احترام به انواع جنسیتها ضروری است.
He is still struggling to understand his own g.
او هنوز در تلاش برای درک جنسیت خود است.
نسل (generation)
I hope to leave a positive impact on the next g.
امیدوارم بتوانم تاثیر مثبتی بر نسل بعدی بگذارم.
The g before us paved the way for progress and change.
نسل پیش از ما راه را برای پیشرفت و تغییر هموار کرد.
آلمانی (German) (با G بزرگ)
In the G language, there are many unique words and phrases.
در زبان آلمانی، کلمات و عبارات منحصربهفرد زیادی وجود دارد.
Learning the G language can open up new opportunities.
یادگیری زبان آلمانی میتواند فرصتهای جدیدی را ایجاد کند.
شیمی گوانین (guanine) (با G بزرگ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
Scientists are studying the role of G in DNA replication.
دانشمندان در حال بررسی نقش گوانین در همانندسازی DNA هستند.
I will need to add some G to this DNA sample for analysis.
برای تجزیهوتحلیل باید گوانین به این نمونهی DNA اضافه کنم.
mind (or watch) one's p's and g's
مواظب حرفها و اعمال خود بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «g» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/g