آخرین به‌روزرسانی:

Lakh

lɑːk lɑːk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

(انگلیسی هندی) لک (صد هزار)

The car costs two lakh rupees.

قیمت این ماشین دو لک روپیه است.

He earned a salary of one lakh per month.

او ماهانه یک لک حقوق می‌گرفت.

adjective noun

(انگلیسی هندی) بی‌شمار، بسیار زیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The population of the city is lakh.

جمعیت این شهر بی‌شمار است.

The event drew lakh visitors from all over the country.

این رویداد بازدیدکننده‌های بسیار زیادی از سراسر کشور به خود جلب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lakh

  1. noun the cardinal number that is the fifth power of ten
    Synonyms:
    100000 hundred thousand

ارجاع به لغت lakh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lakh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lakh

لغات نزدیک lakh

پیشنهاد بهبود معانی