شکل جمع:
corridorsراهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The restroom is on the other side of the corridor.
دستشویی آن سوی راهرو است.
A long corridor connected the front cabins of the ship with the dining hall.
راهرو درازی اتاقهای جلو کشتی را به تالار ناهارخوری وصل میکرد.
the Danzig corridor
دالان دانزیک
Several corridors were cut through the forest.
چندین راه باریک جنگل را قطع میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corridor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corridor