فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Corridor

ˈkɔːrədər / / ˈkɑː- ˈkɒrədɔː

شکل جمع:

corridors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

راهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The restroom is on the other side of the corridor.

دستشویی آن سوی راهرو است.

A long corridor connected the front cabins of the ship with the dining hall.

راهرو درازی اتاق‌های جلو کشتی را به تالار ناهارخوری وصل می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the Danzig corridor

دالان دانزیک

Several corridors were cut through the forest.

چندین راه باریک جنگل را قطع می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corridor

  1. noun hallway
    Synonyms:
    hall passage passageway hallway entrance hall lobby foyer entranceway aisle couloir

ارجاع به لغت corridor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corridor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corridor

لغات نزدیک corridor

پیشنهاد بهبود معانی